مقاله آموزشی مهارت‌های رهبری و توانایی روابط انسانی

قیمت :

رایگان!

مهارت‌های رهبری و توانایی روابط انسانی یکی از موضوعات مهمی است که در سازمان‌ها باید به آن توجه ویژه شود تا کارکنان علاوه بر رضایت شغلی، برای سازمان نیز مؤثر باشند. از وظایف اصلی در رهبری است تا توانایی این را داشته باشد که روابط انسانی موجود در سازمان را برنامه‌ریزی و بهبود بخشد.

در ادامه این مقاله شما را با مفاهیمی از مهارت‌ها و سبک‌های رهبری و تأثیر آن‌ها بر روابط انسانی آشنا می‌کنیم.

تئوری‌های رهبری

تئوری رهبری
تئوری رهبری

ادبیات رهبری پرحجم است. بسیاری از مطالب باعث سردرگمی خواننده‌ می‌شود و در مواردی هم مطالب ضد و نقیض است. برای این که خود را از میان این جنگل انبوه بیابیم، چهار راه یا روش را برمی‌گزینیم و بدان وسیله درصدد برمی‌آییم تا یک رهبر اثربخش را معرفی کنیم.

نخسیتن راه این است که دربارۀ ویژگی‌های شخصیتی رهبری صحبت کنیم که آنان بدین وسیله از افراد غیر رهبر متمایز‌ می‌شوند. در راه یا روش دوم سعی‌ می‌شود تا رهبر بر اساس رفتار معرفی شود.

برای دریافت پرسشنامه مهارت‌های رهبری و روابط انسانی کلیک کنید.

در هر دو روش، کار با آغازی نادرست شروع‌ می‌شود؛ زیرا بر این پایه و اساسی نادرست قرار‌ می‌گیرد که موضوع رهبری بیش از حد ساده انگاشته شده است.

ارائۀ الگوی اقتضایی، همان روش سوم است و بدان وسیله کاستی‌های تئوری‌های پیشین رهبری را برمی شمارند و بدین ترتیب، نتیجه تحقیقاتی را که دربارۀ رهبری انجام شده است، ارائه‌ می‌دهند. به تازگی یک بار دیگر از دیدگاهی متفاوت به ویژگی‌های شخصی توجه کرده‌اند.

تعریف مهارت رهبری چیست؟

در تعاریف مدرن، رهبری عبارتست از فرایند نفوذ در دیگران و برانگیختن آنان برای همکاری با یکدیگر در جهت تحقق اهداف سازمانی.

رهبر کسی است که افرادی را انتخاب و تجهیز نموده، آنها را آموزش داده و بر آنها تأثیر‌ می‌گذارد. او کسی است که استعدادها، توانایی‌‌‌‌ها و مهارت‌های گوناگونی دارد و به منظور دستیابی به مأموریت و اهداف سازمان بر زیردستانش تمرکز‌ می‌کند تا با میل و علاقه و شور و شوق، انرژی فکری، عاطفی و جسمی خود را در یک تلاش هماهنگ بکار گیرند.

مهارت رهبری را الگوی رفتاری مدیر هنگام نفوذ در فعالیت‌های دیگران و بر اساس برداشت دیگران از رفتار وی تعریف‌ می‌کنند. همچنین مدیران با توجه به ابعاد انسان گرایی و وظیفه گرایی نوع مهارت رهبری خویش را رقم‌ می‌زنند.

مدیر در نقش رهبری سازمان،‌ می‌تواند سبک‌های متفاوتی را در هدایت نیروی انسانی انتخاب کند. الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث بوجود آمدن روحیه و انگیزش قوی در کارکنان‌ می‌شود و میزان رضایت آنان از شغل و حرفه خویش را افزایش‌ می‌دهد.

مدیران با استفاده از مهارت رهبری صحیح‌ می‌توانند رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان و بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وری سازمان خود را افزایش دهند. مهارت رهبری یا مدیریت، تعیین کننده جو، فرهنگ و راهبردهای حاکم بر سازمان است.

در آرمان پژوهان بخوانید: مبانی نظری سبک رهبری

موضوع رهبری مورد توجه بسیاری از پژوهشگران واقع شده است. نتایج این پژوهش‌‌‌‌ها منجر به ارایه و توسعه تئوری‌های مختلفی در زمینه سبک‌های رهبری مدیران شده است.

بر اساس یافته‌های حاصل از سبک‌های رهبری تحول گرا و تعامل گرا، الگوی رهبری تمام عیار را به منظور تبیین بهتر فرایندهای رهبری مؤثر ایجاد نمودند. این الگو شامل سه مهارت رهبری تعامل گرا، تحول گرا و انفعالی/اجتنابی است.

انواع سبک‌های رهبری کدام‌ها هستند؟

در این بخش از مدل هرسی و بلانچارد در معرفی سه سبک گوناگون رهبری بهره‌ خواهیم جست. این سه سبک عبارتند از:

  1. سبک دستوری
  2. سبک توانمندساز
  3. سبک خودرهبری

رهبری سازمانی چه چالش‌هایی دارد؟

  • چالش‌های بیرونی رهبری

انواع چالش‌های بیرونی رهبری عبارتند از:

  1. مشخص کردن مسیر و استراتژی
  2. ایجاد یک سازمان یادگیری
  3. ساختارهای سازمانی نوین
  4. تیم‌های قدرتمند
  5. ایجاد فرهنگ نوآوری و خلاقیت
  6. ترویج تنوع
  7. ترویج همکاری‌ها
  8. بهبود روابط انسانی
  9. بالابردن اثربخشی
  10. تشویق مسئولیت اجتماعی
  11. بسیج دانش و اطلاعات
  12. رهبری در شبکه‌ها
  13. مدیریت ادغام‌ها
  14. ایجاد تغییرات عمده

چالش‌های درونی چالش‌هایی هستند که از چالش‌های بیرونی شخصی‌تر هستند. آنها رهبران را از طریق اقداماتی که بکار‌ می‌گیریند به چالش‌های سازمانی ارتباط‌ می‌دهند. لذا مدیران از طریق اعمال رهبری خود به این چالش‌ها نزدیک‌ می‌شوند.

  • چالش‌های درونی رهبری

انواع چالش‌های درونی رهبری عبارتند از:

  1. رهبری خود یا خود هدایتی
  2. هدف‌مندی
  3. ادامه حیات همراه با ریسک
  4. ایجاد شبکه
  5. تسهیل
  6. سوال‌های چالش برانگیز
  7. قدرت

روابط انسانی در سازمان‌ها و تأثیر رهبری

روابط انسانی در رهبری
روابط انسانی در رهبری

تلاش در راه اعتلای فرهنگ و پیشرفت جامعه انسانی شاید اساسی‌‌‌ترین هدف آدمی در طول تاریخ حیات خویش بوده است و اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اعتقاد دارند این مهم فقط از طریق آموزش صحیح میسر می‌شود.

در دنیای صنعتی و پیچیده امروز و در عصر ورود به جامعه فراصنعتی، انسان بیش از پیش خود را تنها می‌یابد و با دست‌هایی از آهن و چشمهایی از عدسی‌‌‌‌‌‌های شکارگر از دوران تاریکی، کور سویی به سویی برداشتن فاصله‌‌‌‌‌‌های عظیم در روابط انسانی در مسافت‌‌‌هایی اندک می‌خواهد.

اگرچه نمی توان روابط انسانی را که از آغاز تمدن بشری وجود داشته است انکار نمود اما از نظر علمی دانش روابط انسانی پدیده‌‌ای نوظهور و حاکی از نیاز شدید جامعه امروزی به آن می‌باشد و دامنه و قلمرو این دانش به عظمت وجود انسان و پیچیدگی روابط او با دیگران می‌باشد.

مبانی نظری مسولیت اجتماعی سازمان

هر علمی را هدفی است و در نهایت هدف علم روابط انسانی ایجاد روابط حسنه برای رسیدن به نتایج مطلوب و پدیدآوردن محیطی سرشار از اهمیت و اعتماد است تا بازده مناسب به دست آید. دیر زمانی است که اهمیت توجه به دیگران و ارتباط انسانی شناخته شده است.

پژوهش‌‌‌هایی که در این زمینه به عمل آمده حکایت از آن دارد که در بسیاری از موارد مدیر مهمترین عامل و نقطه حساس کم و کیف روابط انسانی است.

بنابراین اصول روابط انسانی بایستی مورد توجه جدی مدیران ما خصوصاً در سطح آموزشی قرار گیرد و پژوهش در این امر نقاط قوت و ضعف را نمایان کند و باعث شود که چشم‌ها را بشوییم، واژه‌ها را از نو معنی کنیم و جور دیگر ببینیم و خوبیها را پاس بداریم و بدیها را از خود برانیم روابط انسانی و تعلیم و تربیت دو مقوله جدانشدنی هستند و هدف هر دو خوشبخت ساختن و رشد انسان‌ها است.

مهارت‌‌‌‌‌‌های بهساز عوامل دخیل در روابط انسانی

  •  مطالعۀ انتزاعی
  1.  ایجاد روابط
  2. زمینه سازی برای رشد اعضا
  3. ادارۀ مطلوب سازمان
  •  مطالعه چندنگری
  1.  بررسی موقعیتی

رهبری سازمان از نقطه نظر روابط انسانی

کارهای فنی، کارهای تجاری، کارهای مالی، کارهای تأمینی، کارهای حسابداری و کارهای اداری (با امور مدیریت) که مهمترین آنها است شامل پنج وظیفه اساسی زیر است:

  1. طرح‌‌‌‌‌‌‌‌ریزی و تنظیم برنامه
  2. سازمان دهی
  3. سرکردگی، یا فرماندهی
  4. هماهنگ ساختن کارها
  5. کنترل و نظارت

مدیریت را شامل هفت اصل و وظیفه اساسی زیر دانسته‌اند:

  1. طرح‌‌‌‌‌‌‌‌ریزی و تنظیم برنامه
  2. تشکیل سازمان
  3. کارگزینی یا تهیه کارمند و آموزش آنها و تأمین شرایط مناسب برای انجام کار
  4. رهبری و سرپرستی
  5. ایجاد هماهنگی
  6. دادن گزارش
  7. اداره امور مالی و تنظیم

اصول کلی مدیریت از دیدگاه فایول شامل موارد زیر است:

  1. تقسیم کار و تخصص
  2. اختیارات و مسئولیت
  3. انضباط و احترام به مافوق
  4. وحدت فرماندهی (این که کارمندان فقط از یک مافوق دستور بگیرند).
  5. وحدت رهبری (این که هر قسمت از سازمان مدیر و رئیس خاصی داشته باشد)
  6. ترجیح دادن مصالح عمومی بر منابع فردی
  7. رضایت کارکنان و عادلانه بودن مزد و حقوق آنان.
  8. تمرکز (تمرکز اختیارات)
  9. سلسله مراتب
  10. نظم و دیسیپلین
  11. رعایت انصاف و محبت به زیردستان
  12. ثبات کارکنان
  13. ابتکار
  14. هماهنگی و حسن روابط در سازمان

مهمترین وظیفه مدیران را در سازمان عبارت می‌داند از:

  1. اطلاعات کاملی در اطراف کارمندانش داشته باشد.
  2. معتقد به اصل تشویق و پاداش و همچنین جریمه و توبیخ باشد.
  3. راجع به قراردادهای موسسه با کارمندانش خوب بداند.
  4. خود نمونه خوبی- از جهات مختلف اخلاقی- باشد.
  5. گاه و بیگاه سازمان را وارسی و کنترل کند.
  6. خود ر ا زیاده از حد گرفتار جزئیات امور ننماید.
  7. هدفش ایجاد وحدت و هماهنگی و تولید حسن ابتکار و وفاداری در میان کارمندانش باشد.

نقش روابط انسانی در رهبری چیست؟

روابط اجتماعی و انسانی میان گروه‌ها و کادرهای مختلف یک سازمان و تفاهم میان کارفرما و کارمندان و یا کارگران در محیط کارگاه و توجه خاص به جنبه‌‌‌‌‌‌های روانی فعالیت‌‌‌‌‌‌های صنعتی و بازرگانی از مهمترین مسائل علوم مدیریت و روان شناسی درآمده و اهمیت فراوانی را از جنبه انسانی و همچنین ارتباط از لحاظ تأثیر آن در مدیریت و رهبری سازمان منجر شده است.

در اهمیت مسائل انسانی همین بس که همان طوری که در مقدمه نیز توضیح گردید بعد از انقلابات صنعتی اروپای غربی و آمریکا، این مسأله بوجود آمدن اتحادیه‌ها و سندیکاها و گروه بندی‌‌‌‌‌‌های کارگری و بروز افکار تند انقلابی گردید.

لغو رژیم مالکیت خصوصی ملی کردن صنایع و سوسیالیزم کردن کارها، در کشورهای اروپائی و به ویژه اروپای شرقی، البته به عقیده عده کثیری از دانشمندان و متفکران دنیای سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داری اینها راه حل قضیه نیستند و دولت نمی‌تواند خود به خوبی بخش خصوصی، بنگاه‌‌‌‌‌‌های صنعتی و بازرگانی را اداره نماید.

ماشینی کردن کارها تقسیم کار، و بسط علمی و عقلایی اداره کار ضمن بالا بردن راندمان و قدرت تولید نیروی کار باعث یکنواختی کار و در نتیجه موجب خستگی و کسالت کارگران نیز گردیده است.

تدابیر مربوط به روابط انسانی در اداره سازمان عبارتند از:

  1. شناختن محیط کار و افراد سازمان
  2. آزمایش برای انتخاب کار
  3. تعیین ارزش افراد و سپردن کار به کاردان.
  4. استفاده از تخصص و مهارت کارکنان.
  5. تطابق کار با استعداد و ذوق کارگر
  6. جلوگیری از یکنواختی و کسل کنندگی کار.

از آنچه در بالا گفته شد، نتیجه می‌شود که عامل انسانی مهمترین و اصلی‌‌‌ترین عوامل تولید است و روابط انسانی اساس مدیریت علمی، یک مدیر خوب باید با اصول روابط انسانی آشنائی داشته باشد تا بتواند نظریه اداره واقعی را درک نماید اصول روابط انسانی مکمل مدیریت علمی است.

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *