عملکرد حاصل فعالیتهای یک کارمند از لحاظ اجرای وظایف محوله پس از مدت زمان معین که میتواند جنبه تولید داشته باشد و یا جنبه خدمت داشته باشد. عملکرد کارکنان یکی از پارامترهایی است که با سنجش آن میزان موفقیت سازمان بررسی میشود.
در ادامه از عملکرد کارکنان بیشتر میخوانید.
عملکرد عبارت است از مجموعه اقدامات و فعالیت هایی که از طرف کارکنان جهت نیل به اهداف تعریف شده سازمان انجام میگیرد و با شاخصهایی چون کمیت و کیفیت در کار، توانایی خلاقیت و نوآوری، صحت و دقت در انجام کار، سهولت دستیابی به اطلاعات توانایی شناخت در تجزیه و تحلیل سنجیده میشود.
همچنین به مجموعه اقدامات و فعالیت هایی که از طرف کارکنان در جهت نیل به اهداف از پیش تعریف شده سازمان انجام میگیرد نیز گفته میشود.
عملکرد در طیفی از کاملا ضعیف تا کاملا قوی قرار میگیرد و سازمانهای مختلف در نقطهای روی این طیف قرار میگیرند. طبیعی است که افزایش در رضایت شغلی و کارایی و سرعت و دقت در انجام امور موجب افزایش عملکرد و برعکس کاهش در ضایعات سوانح کاری و تخلفات موجب افزایش عملکرد کل سازمان میگردد.
برای دریافت پرسشنامه عملکرد کارکنان کلیک کنید.
عملکرد انسان در سازمان بازتاب دانش، مهارت، رفتار و ارزشهای اخلاقی اوست و ارزشیابی شایستگی کارکنان عملی است به منظور سنجش خصایص مذکور و نقاط قوت و ضعف، ایجاد انگیزه، اصلاح، ارتقاء و شکوفایی انسانها صورت میپذیرد.
منظور از معیار عملکرد، فهرستی از ضوابط و موازینی است که انتظار میرود با رعایت آن متصدی شغل وظایف و مسئولیتهای اصلی خود را آنطور که در شرح شغل آمده است به درستی انجام دهد و به وسیله آن بتوان عملکرد واقعی وی را ارزیابی کرد.
تعیین معیار برای عملکرد کارکنان کار آسانی نیست وجود معیارهای کلی مانند: از هر کارمندی انتظار میرود که حداکثر سعی و تلاش را بنماید، بندرت به عملکرد خوب یا بهینه منجر شده است. معیار عملکرد باید انتظار مسئولان از کارکنان را بطور صریح و دقیق بیان کند. برای مثال از کسی که وظیفه ثبت و وارد کردن اسناد مالی در دفاتر یک شرکت بازرگانی را به عهده دارد انتظار میرود که:
عملکرد کارکنان نتیجه واقعی و قابل اندازهگیری تلاش کارمند است. اگرچه تلاش منجر به عملکرد میشود این دو را نمیتوان با یکدیگر برابر دانست و میان این دو تفاوت فاحشی وجود دارد. اختلاف میان تلاش (یعنی آنچه کارمند میکوشد تا حاصل آید) و عملکرد(یعنی آنچه واقعاً حاصل شده بستگی به ترکیب دو متغیر دارد: خصوصیات و توانایی های کارمند و تصوری که کارمند از نقش خود دارد.
به نظر سینک عملکرد تابعی است از هفت معیار که با هم وابستهاند. این معیارها عبارتند از:
اثربخشی برقرار کننده ارتباط بین بازده و ماحصل حقیقی آن است. بر اساس این معیار بازده حقیقی و مورد انتظار در برابر هم قرار داده خواهد شد. هدف در اثربخشی انجام درست پدیدههاست در حالیکه در کارایی درست انجام دادن آنها مورد نظر میباشد.
بازدهی تولید نشان دهنده ارتباط داده و ستاده با هم است. ابتکار و نوآوری تلاش پیوسته در جهت بهبود عملیات را نشان میدهد. کیفیت زندگی کاری منعکس کننده برخورد موثر کارکنان با محیط کار محسوب میشود.
سودآوری نشاندهنده ارتباط بین درآمد و هزینه در مراکز سود میباشد. معیار قابلیت بودجهبندی رابطه هزینه واقعی و مورد انتظار را در مراکز هزینه به نمایش خواهد گذاشت.
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه به مشکلاتی اشاره میکند و به عقیده این سازمان وجود شاخصهای عملکرد در بخش دولتی ضروری است ولی تا کنون پیشرفت چندانی در این زمینه حاصل نشده است.
یکی از دلایل این عدم توجه آن است که اندازهگیری عملکرد و ارزیابی آخرین حلقه از زنجیره مدیریتی هستند و دیگر اینکه این عدم پیشرفت نشانگر مشکلات موجود در طراحی معیارهای مناسب برای اندازهگیری عملکرد است.
پرسشنامه: مبانی نظری سکوت در سازمان
اندازه گیری عملکرد هیج جا کار سادهای نیست و یقیناً به همین دلیل است که سازمانهای خصوصی مجموعهای از معیارها به غیر از معیار ساده سود را مورد استفاده قرار میدهند احتمالا رقابت از معیارهای سنجش عملکرد میتواند برانگیزاننده باشد به هر حال باید خاطرنشان کرد که سازمانهای عمومی نیز رقیب یکدیگراند زیرا منابع بودجهای محدود هستند.
دولتها علاقمنداند ابزارهایی را در اختیار داشته باشند که بتوانند با استفاده از آنها مشخص کنند که در کدام بخش از عملیات از منابع استفاده مطلوب به عمل میآید.
در یک سازمان با عملکرد کارکنان برتر پیشرانههای اصلی عملکرد توسط بیانیه ماموریت تبیین میشود. یکی از مهمترین و زیربناییترین ویژگی یک سازمان با عملکرد برتر ماموریت و چشم انداز آن میباشد.
چشم انداز معماران سازمانهای برتر ساختن شرکتی است که تا مدتها پس از رفتن آدمها(یعنی فرد رهبر) بتواند انواع کالاها را تولید کند. چشم انداز بنیانگذاران اصلی سازمانهای برتر کاربری فکر بکر در دنیای عمل نبوده بلکه بزرگترین دستاورد آنها اصل و خود شرکت و فلسفه وجودی آن میباشد.
لذا رهبران این سازمانها بیشتر از آنکه به وقتگویی بپردازند به فکر ساختن ساعت بودند. تحقیقات ثابت میکند که قطعه اصلی ساعت تیک تاک کننده شرکتهای آرمانی از جهانبینی محوری، اصول ارزشی و هدف غایی آن شرکتهاست که همگی برتر و والاتر از سود هستند.
چشم انداز این سازمانها یک چشم انداز قوی، رویایی، معنی دار و متقاعد کننده است که افراد را به چالش و هیجان وا میدارد این چشم انداز بر مبنای ماموریت سازمان بوده و یک تصویر بزرگی را ارائه میکند که میتواند واحدهای سازمانی از طریق اهداف مشترک، آرزوهای مشترک و مقاصد فراگیر متحد و یکپارچه سازد.
سازمانهای موثر اهداف روشن قابل اندازهگیری را تدوین مینمایند و این اهداف را بصورت آبشاری با هدف بیان اهمیت اهداف نه صرف انجام تلاش درسطح واحدها خرد میکنند.
تعیین اهداف روشن، بلند پروازانه، قابل اندازهگیری و قابل دستیابی از جمله ویژگیهای سازمانهای با عملکرد برتر میباشد. دلبستگی به هدفها و برنامههای بلند پروازانه و گاه خطرناک و چالش با آنها راهی است که شرکتهای آرمانی طی میکنند.
همه شرکتها هدف دارند اما بین داشتن هدف و سر سپردگی به آن و تلاش جانانه در راه رسیدن به آن تفاوت وجود دارد. هدف بلند پروازانه مانند ماموریت سفر به کره ماه روشن و گیرا است و سبب تمرکز تلاشها و ایجاد روحیه جمعی و گروهی میشود.
تفکر سازمانهای با عملکرد برتر یک تفکر استراتژیک بوده که از بصیرت عمیق نسبت به قواعد کسب و کار ناشی میشود. تفکر استراتژیک سبب میشود که منابع سازمان بر روی فعالیتهای ارزش آفرین متمرکز شود و از پرداختن به همه امور اجتناب شود.
تفکر خارپشتی حاکم بر این سازمانها باعث میشود که سازمان بر روی یک زمینه که در آن میتواند بهترین باشد تمرکز نموده و از پراکندهکاری، متفرق و بیثبات بودن پرهیز کند. این مفهوم از طریق سه محور فکری قابل دستیابی است.
شناسایی زمینهای که در آن میتوان بهترین عملکرد را داشت، شناسایی عامل حرکت و موتور اقتصادی و شناسایی زمینهای که به آن اعتقاد وافر وجود دارد.
شرکتهای با عملکرد بهتر استراتژی تنوع بخشیدن به کارهای خود را با توجه به مهارت و یا تواناییهای اصلی خود انجام میدهند.
مدیران یک از مهمترین نقشهایی که میبایست در سازمان ایفا کنند نقش رهبری است چرا که بینش و بصیرت رهبران است که میتواند سرنوشت سازمانها را در دنیای رقابت امروز رقم بزند.
رهبران شرکتهای با عملکرد برتر از رهبرانی که اصطلاحا به آنها رهبران سطح پنجم گفته میشود میباشند. رهبر سطح پنجم فقط انسانی فروتن و متواضع نیست بلکه فردی با اراده کاری تزلزل ناپذیر است.
اکثر مدیران و رهبران سازمانهای با عملکرد برتر افرادی هستند که در درون سازمان رشد کرده اند. حاکمیت الگوی مدیریت درون زا یکی از مهمترین ویژگیهای رهبری در سازمانهای با عملکرد برتر است. در اکثر شرکتهای برتر مدیران از افراد داخل سازمان انتخاب میشود و به عبارتی الگوی مدیریت درون زا در سازمان حاکم است.
ساختار شرکتهای موفق در نهایت سادگی است و تعداد مقامات ارشد این شرکتها به طرز حیرت آوری اندک است. متاسفانه بزرگ شدن شرکتها همراه با پیچیدگی است و اغلب شرکتها در واکنش به این پیچیدگی از ساختارها و نظامهای پیچیده استفاده میکنند.
شرکتهای موفق سعی بر ساده کردن برگزار کردن کارها دارند. در شرکتهای موفق شرایط کار و ساختار به گونهای است که همه از فرایند کارها مطلع هستند. از دیگر دلایل موفقیت این گونه شرکتها میتوان به این اشاره نمود که در برخورد با تغییرات به سرعت و انعطاف کافی واکنش نشان میدهند.
در یک تعریف ساده فن آوری عبارت است از ابزار، روش و عملیاتی که برای تبدیل اقلام مصرفی به محصول(داده به ستاده) مورد استفاده قرار میگیرند.
برنامه استفاده بلند مدت از فنآوری ارائه مزیت رقابتی برای سازمان را مورد هدف قرار داده است. استفاده از فنآوریهایی که میتواند در اندازهگیری اثربخشی کسب و کار به سازمان کمک نماید.
پرسشنامه: مبانی نظری هویت سازمانی
این شرکتها را فنآوری به عنوان عامل سرعتدهنده حرکت خود تلقی میکنند نه عامل ایجاد کننده. آنها از فنآوریهای استفاده میکنند که با مفهوم خارپشتی آنها هماهنگی مستقیم دارد. آنها هرگز فنآوری را ابزار اولیه ایجاد تحول تلقی نمیکنند.
با این حال جای تعجب است که در زمینه استفاده از فنآوریهای برگزیده حرف اول را میزنند ولی نتایج تحقیقات نشان میدهد که فنآوری به خودی خود هرگز دلیل اولیه و اساسی صعود یا نزول یک سازمان نیست.
فرآیندها
در یک سازمان با عملکرد برتر بیان ماموریت، اتخاذ استراتژی هم جهت با ماموریت و تبیین ارزشهای محوری شرکت کفایت نمیکند. چرا که فرایندها نیز باید کارآمد باشند تا بتوان منابع محدود را برای ایجاد ارزش مورد استفاده قرار داد.
شاید یکی از دلایلی که به موفقیت بیشتر کسب و کار کمک میکند توجه به برخی جزئیات و بهبود در هر آنچه که سازمان در حال انجام آن است باشد.
شرکتهای با عملکرد برتر اهمیت ویژهای را برای فرایند و مدیریت فرایند قائل هستند چرا که ایجاد ارزش برای مشتری از طریق بکارگیری فرایندهای موثر و کارآمد حاصل میشود.
در شرکتهای با عملکرد برتر مساله مهم این است که چه کنند تا کار فردای آنها بهتر از کار امروز آنها باشد. سازمانهای برتر بهبود مستمر را همواره در دستور کار خود دارند و به بیان دیگر آن را نهادینه کرده و به صورت عادت ذهنی و رفتاری در میآورند.
در این شرکتها خوب کار کردن و عملکرد درخشان هدف غایی نیست بلکه حاصل و پیآمد چرخه پایانناپذیر بهسازی خود خواسته و سرمایهگذاری برای آینده است.
شرکتهای موفق گوش به زنگ و هوشیار هستند و منتظر نمیمانند تا جبر بازار آنها را به انجام کاری مجبور کند آنها در درون خود شرایط بازار را ایجاد میکنند. مدیریت شرکتهای موفق با سیاستهایی که تدبیر میکند از ایستایی فاصله میگیرند.
سازمانهای برتر در فکر آسودگی نیستند بلکه همواره در جستجوی تمهیدات و ساز و کارهایی هستند که موجب نارضایتی و ناخشنودی گردد.
معمولا گفته میشود که تنها چیز ثابت در جهان هستی تغییر است. در سازمانهای با عملکرد برتر نیز تنها بخش ثابت و بدون تغییر ارزشهای محوری میباشند چرا که زیر بنای یک سازمان اثربخش را ارزشهای آن تشکیل میدهند.
در شرکتهای آرمانی بنا به اقتضای بازار راهبردها نیز دستخوش تغییر میشوند اما اصول ارزشی دست نخورده ثابت میمانند. در شرکتهای آرمانی بین ارزشهای نامیرا و مقصد اصلی و دایمی آنها و رویههای جاری و عملیاتی و راهبردهای کسب و کار مرز مشخصی وجود دارد.
یکی از خصلتهای بنیادی این شرکتها این است که به جای اسارت در چنگال یا به سوی و میروند؛ یعنی حرکت در هر دو پیوستار بصورت همزمان. بطور مثال این شرکتها به دنبال ایجاد تعادل ساده بین آرمانگرایی و سودآوری نیستند بلکه به دنبال آن است که هم آرمانگرا باشد و هم سودآور.
هر سازمانی ارزشهای خاص خود را دارد که میتواند به صورت صریح یا ضمنی بیان شده باشد. کارکنان جدیدی که به سازمان میپیوندند اگر با این ارزشها سازگاری نداشته باشند بلافاصله از سازمان طرد میشوند.
باورهایی چون مشتریمداری بهترین بودن، انجام کارها به طرز عالی، اهمیت داشتن فرد فرد کارکنان، خدمات و کیفیت برتر، نوآوری ابتکار و حمایت از شکست، رشد اقتصادی و سود همواره در این شرکتها از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است.
سرمایههای انسانی یک سازمان منشا کسب مزیت رقابتی و قابلیت سازمانی به شمار میروند. کارکنان از اصلیترین داراییهای هر سازمان به شمار میروند ولی نوع نگاه سازمانهای با عملکرد برتر به کارکنان و نحوه جذب و بکارگیری آنها با سایر سازمانها تفاوتهای زیادی دارد.
میزان سرمایهگذاری شرکتهای برتر در سرمایههای انسانی به خصوص در جذب و آموزش و اجرای برنامههای توسعه مهارتهای حرفهای آنان بسیار قابل توجه میباشد. این سازمانها از تمام توان بالقوه کارکنان خود در تمامی سطوح اعم از فردی، تیمی و سازمانی بطور بهینه استفاده مینمایند.
این سازمانها از طریق و سرمایهگذاری برای آموزش و ارتقا مهارتهای بهبود کیفیت و حل مساله و برنامههای توسعه و پرورش مدیران و با شناسایی و دستیابی به قابلیتهای جدید یک سازمان یادگیرنده را ایجاد مینمایند.
بی تردید فراهم سازی یک سازمان که تمامی ویژگیهای مطرح شده را در یک زمان در بر داشته باشد کمی دور از دسترس به نظر میرسد. چرا که سفر تبدیل شدن از یک سازمان سنتی به یک سازمان متعالی و با عملکرد برتر سفری طولانی است و مدیران نیز در این راه با چالشهای گوناگونی مواجه هستند.
ما به شما کمک می کنیم که پژوهش تان راحت تر و با علم بیشتری پیش برود. مجموعه آرمان پژوهان با ۱۳ سال سابقه فعالیت آماری و پژوهشی به هزاران پژوهشگر کمک کرده تا این مسیر ارزشمند را به درستی طی نمایند.
تمامی حقوق برای سایت آرمان پژوهان محفوظ است.