مقاله آموزشی عملکرد کارکنان را بهتر بشناسید

قیمت :

رایگان!

عملکرد حاصل فعالیت­های یک کارمند از لحاظ اجرای وظایف محوله پس از مدت زمان معین که می­تواند جنبه تولید داشته باشد و یا جنبه خدمت داشته باشد. عملکرد کارکنان یکی از پارامترهایی است که با سنجش آن میزان موفقیت سازمان بررسی می‌شود.

در ادامه از عملکرد کارکنان بیشتر می‌خوانید.

عملکرد کارکنان چیست؟

عملکرد کارکنان
عملکرد کارکنان

عملکرد عبارت است از مجموعه اقدامات و فعالیت هایی که از طرف کارکنان جهت نیل به اهداف تعریف شده سازمان انجام می­گیرد و با شاخص­هایی چون کمیت و کیفیت در کار، توانایی خلاقیت و نوآوری، صحت و دقت در انجام کار، سهولت دستیابی به اطلاعات توانایی شناخت در تجزیه و تحلیل سنجیده می­شود.

همچنین به مجموعه اقدامات و فعالیت هایی که از طرف کارکنان در جهت نیل به اهداف از پیش تعریف شده سازمان انجام می­گیرد نیز گفته می‌شود.

عملکرد در طیفی از کاملا ضعیف تا کاملا قوی قرار می­گیرد و سازمان­های مختلف در نقطه­ای روی این طیف قرار می­گیرند. طبیعی است که افزایش در رضایت شغلی و کارایی و سرعت و دقت در انجام امور موجب افزایش عملکرد و برعکس کاهش در ضایعات سوانح کاری و تخلفات موجب افزایش عملکرد کل سازمان می­گردد.

برای دریافت پرسشنامه عملکرد کارکنان کلیک کنید.

عملکرد انسان در سازمان بازتاب دانش، مهارت، رفتار و ارزشهای اخلاقی اوست و ارزشیابی شایستگی کارکنان عملی است به منظور سنجش خصایص مذکور و نقاط قوت و ضعف، ایجاد انگیزه، اصلاح، ارتقاء و شکوفایی انسان­ها صورت می­پذیرد.

معیارهای عملکرد چیست؟

منظور از معیار عملکرد، فهرستی از ضوابط و موازینی است که انتظار میرود با رعایت آن متصدی شغل وظایف و مسئولیت­های اصلی خود را آنطور که در شرح شغل آمده است به درستی انجام دهد و به وسیله آن بتوان عملکرد واقعی وی را ارزیابی کرد.

تعیین معیار برای عملکرد کارکنان کار آسانی نیست وجود معیارهای کلی مانند: از هر کارمندی انتظار می­رود که حداکثر سعی و تلاش را بنماید، بندرت به عملکرد خوب یا بهینه منجر شده است. معیار عملکرد باید انتظار مسئولان از کارکنان را بطور صریح و دقیق بیان کند. برای مثال از کسی که وظیفه ثبت و وارد کردن اسناد مالی در دفاتر یک شرکت بازرگانی را به عهده دارد انتظار می­رود که:

  • اسناد رسیده و حساب­های هر روز را همان روز وارد دفاتر کند.
  • اسناد و حساب ها و را حداکثر تا یک روز بعد از دریافت برای تصویب و یا اظهار نظر مسئولان به واحدها و دوایر مربوط بفرستد.
  • بطور متوسط در هر ماه بیش از سه اشتباه در وارد کردن حساب­ها در دفاتر نداشته باشد.
  • حساب­های دفتر کل را حداکثر تا پایان روز سوم هر ماه تراز نماید
  • بنابراین یکی از منابعی که می توان از آن برای تعیین معیارهای عملکرد نیروی انسانی استفاده نمود شرح شغل می­باشد.

عملکرد کارکنان نتیجه واقعی و قابل اندازه­گیری تلاش کارمند است. اگرچه تلاش منجر به عملکرد می­شود این دو را نمی­توان با یکدیگر برابر دانست و میان این دو تفاوت فاحشی وجود دارد. اختلاف میان تلاش (یعنی آنچه کارمند می­کوشد تا حاصل آید) و عملکرد(یعنی آنچه واقعاً حاصل شده بستگی به ترکیب دو متغیر دارد: خصوصیات و توانایی های کارمند و تصوری که کارمند از نقش خود دارد.

معیار هفت گانه سینک برای عملکرد

به نظر سینک عملکرد تابعی است از هفت معیار که با هم وابسته­اند. این معیارها عبارتند از:

  • اثربخشی
  • کارایی
  • کیفیت
  • بازدهی تولید
  • کیفیت زندگی کاری
  • ابداع و نوآوری
  • سودآوری یا قابلیت بودجه­ بندی

اثربخشی برقرار کننده ارتباط بین بازده و ماحصل حقیقی آن است. بر اساس این معیار بازده حقیقی و مورد انتظار در برابر هم قرار داده خواهد شد. هدف در اثربخشی انجام درست پدیده­هاست در حالیکه در کارایی درست انجام دادن آن‌ها مورد نظر می­باشد.

بازدهی تولید نشان دهنده ارتباط داده و ستاده با هم است. ابتکار و نوآوری تلاش پیوسته در جهت بهبود عملیات را نشان می­دهد. کیفیت زندگی کاری منعکس کننده برخورد موثر کارکنان با محیط کار محسوب می­شود.

سودآوری نشان­دهنده ارتباط بین درآمد و هزینه در مراکز سود می­باشد. معیار قابلیت بودجه­بندی رابطه هزینه واقعی و مورد انتظار را در مراکز هزینه به نمایش خواهد گذاشت.

اندازه­ گیری عملکرد چه مشکلاتی دارد؟

سازمان همکاری اقتصادی و توسعه به مشکلاتی اشاره می­کند و به عقیده این سازمان وجود شاخص­های عملکرد در بخش دولتی ضروری است ولی تا کنون پیشرفت چندانی در این زمینه حاصل نشده است.

یکی از دلایل این عدم توجه آن است که اندازه­گیری عملکرد و ارزیابی آخرین حلقه از زنجیره مدیریتی هستند و دیگر اینکه این عدم پیشرفت نشانگر مشکلات موجود در طراحی معیارهای مناسب برای اندازه­گیری عملکرد است.

پرسشنامه: مبانی نظری سکوت در سازمان

اندازه­ گیری عملکرد هیج جا کار ساده­ای نیست و یقیناً به همین دلیل است که سازمان­های خصوصی مجموعه­ای از معیارها به غیر از معیار ساده سود را مورد استفاده قرار می­دهند احتمالا رقابت از معیارهای سنجش عملکرد می­تواند برانگیزاننده باشد به هر حال باید خاطرنشان کرد که سازما­ن­های عمومی نیز رقیب یکدیگراند زیرا منابع بودجه­ای محدود هستند.

دولت­‌ها علاقمنداند ابزارهایی را در اختیار داشته باشند که بتوانند با استفاده از آن‌ها مشخص کنند که در کدام بخش از عملیات از منابع استفاده مطلوب به عمل می­آید.

ویژگی­‌های سازمان­‌های با عملکرد برتر

چشم انداز و ماموریت سازمان

در یک سازمان با عملکرد کارکنان برتر پیشرانه‌­های اصلی عملکرد توسط بیانیه ماموریت تبیین می­شود. یکی از مهمترین و زیربنایی­ترین ویژگی یک سازمان با عملکرد برتر ماموریت و چشم انداز آن می­باشد.

چشم انداز معماران سازمان­های برتر ساختن شرکتی است که تا مدتها پس از رفتن آدم­ها(یعنی فرد رهبر) بتواند انواع کالاها را تولید کند. چشم انداز بنیانگذاران اصلی سازمان­های برتر کاربری فکر بکر در دنیای عمل نبوده بلکه بزرگترین دستاورد آن‌ها اصل و خود شرکت و فلسفه وجودی آن می­باشد.

لذا رهبران این سازمان‌­ها بیشتر از آنکه به وقت­گویی بپردازند به فکر ساختن ساعت بودند. تحقیقات ثابت می­کند که قطعه اصلی ساعت تیک تاک کننده شرکت­های آرمانی از جهان­بینی محوری، اصول ارزشی و هدف غایی آن شرکت­هاست که همگی برتر و والاتر از سود هستند.

چشم انداز این سازمان­ها یک چشم انداز قوی، رویایی، معنی دار و متقاعد کننده است که افراد را به چالش و هیجان وا می­دارد این چشم انداز بر مبنای ماموریت سازمان بوده و یک تصویر بزرگی را ارائه می­کند که می­تواند واحدهای سازمانی از طریق اهداف مشترک، آرزوهای مشترک و مقاصد فراگیر متحد و یکپارچه سازد.

اهداف بلند پروازانه

سازمان­های موثر اهداف روشن قابل اندازه­گیری را تدوین می­نمایند و این اهداف را بصورت آبشاری با هدف بیان اهمیت اهداف نه صرف انجام تلاش درسطح واحدها خرد می­کنند.

تعیین اهداف روشن، بلند پروازانه، قابل اندازه­گیری و قابل دستیابی از جمله ویژگی­های سازمان­های با عملکرد برتر می­باشد. دلبستگی به هدف­ها و برنامه­های بلند پروازانه و گاه خطرناک و چالش با آن‌ها راهی است که شرکت­های آرمانی طی می­کنند.

همه شرکت­ها هدف دارند اما بین داشتن هدف و سر سپردگی به آن و تلاش جانانه در راه رسیدن به آن تفاوت وجود دارد. هدف بلند پروازانه مانند ماموریت سفر به کره ماه روشن و گیرا است و سبب تمرکز تلاش­ها و ایجاد روحیه جمعی و گروهی می­شود.

تفکر استراتژیک

تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک

تفکر سازمان­های با عملکرد برتر یک تفکر استراتژیک بوده که از بصیرت عمیق نسبت به قواعد کسب و کار ناشی می­شود. تفکر استراتژیک سبب می­شود که منابع سازمان بر روی فعالیت­های ارزش آفرین متمرکز شود و از پرداختن به همه امور اجتناب شود.

تفکر خارپشتی حاکم بر این سازمان­ها باعث می­شود که سازمان بر روی یک زمینه که در آن می­تواند بهترین باشد تمرکز نموده و از پراکنده­کاری، متفرق و بی­ثبات بودن پرهیز کند. این مفهوم از طریق سه محور فکری قابل دستیابی است.

شناسایی زمینه­ای که در آن می­توان بهترین عملکرد را داشت، شناسایی عامل حرکت و موتور اقتصادی و شناسایی زمینه­ای که به آن اعتقاد وافر وجود دارد.

شرکت­های با عملکرد بهتر استراتژی تنوع بخشیدن به کارهای خود را با توجه به مهارت و یا توانایی­های اصلی خود انجام می­دهند.

رهبری

مدیران یک از مهمترین نقش­هایی که می­بایست در سازمان ایفا کنند نقش رهبری است چرا که بینش و بصیرت رهبران است که می­تواند سرنوشت سازمان­ها را در دنیای رقابت امروز رقم بزند.

رهبران شرکت­های با عملکرد برتر از رهبرانی که اصطلاحا به آن‌ها رهبران سطح پنجم گفته می­شود می­باشند. رهبر سطح پنجم فقط انسانی فروتن و متواضع نیست بلکه فردی با اراده کاری تزلزل ناپذیر است.

اکثر مدیران و رهبران سازمان­های با عملکرد برتر افرادی هستند که در درون سازمان رشد کرده اند. حاکمیت الگوی مدیریت درون زا یکی از مهمترین ویژگی­های رهبری در سازمان­های با عملکرد برتر است. در اکثر شرکت­های برتر مدیران از افراد داخل سازمان انتخاب می­شود و به عبارتی الگوی مدیریت درون زا در سازمان حاکم است.

طراحی سازمان

ساختار شرکت­های موفق در نهایت سادگی است و تعداد مقامات ارشد این شرکت­ها به طرز حیرت آوری اندک است. متاسفانه بزرگ شدن شرکت­ها همراه با پیچیدگی است و اغلب شرکت­ها در واکنش به این پیچیدگی از ساختارها و نظام­های پیچیده استفاده می­کنند.

شرکت­های موفق سعی بر ساده کردن برگزار کردن کارها دارند. در شرکت­های موفق شرایط کار و ساختار به گونه­ای است که همه از فرایند کارها مطلع هستند. از دیگر دلایل موفقیت این گونه شرکت­ها می­توان به این اشاره نمود که در برخورد با تغییرات به سرعت و انعطاف کافی واکنش نشان می­دهند.

ویژگی­‌های طراحی سازمان

  1. ساده­سازی و تخت کردن ساختار با استفاده کاهش موانع و مرزهای بین و پیرامون واحدهای سازمانی
  2. تحریک مشارکت­های بین وظیفه­ای و بین سازمانی از طریق ایجاد تیم­های مدیریتی و استانداردهای همکاری در سرتاسر سازمان
  3. استفاده از تیم کاری خودگردان
  4. فراهم سازی زیر ساخت­های تسهیم اطلاعات در سرتاسر سازمان
  5. بنا کردن ساختار و یک مبنای اشتراک دانش برای جمع­آوری و انتقال دانش و عملکردهای بهینه در سرتاسر سازمان
  6. ایجاد یک مدل تجاری که به آسانی براساس تغییرات محیطی، خود را با تغییرات درونی و بیرونی محیط همسو می­سازد
  7. تقویت حس مالکیت و کارآفرینی را از طریق ایجاد واحدهای کاری غیر متمرکز و شبکه­های کوچک
  8. ایجاد یک ساختار با مسئولیت­های مناسب (سازگار) با نقش­ها و پاسخ­گویی­های روشن از طریق شفاف­سازی نقش­ها و مسئولیت­ها بین ستاد مرکزی و واحدهای عملیاتی
  9. تعریف مناسب از بحث پاسخ­گویی همزمان، بهره­گیری از تیم­ها و گروه­های کاری

فن آوری

در یک تعریف ساده فن آوری عبارت است از ابزار، روش و عملیاتی که برای تبدیل اقلام مصرفی به محصول(داده به ستاده) مورد استفاده قرار می­گیرند.

برنامه استفاده بلند مدت از فن­آوری ارائه مزیت رقابتی برای سازمان را مورد هدف قرار داده است. استفاده از فن­آوری­هایی که می­تواند در اندازه­گیری اثربخشی کسب و کار به سازمان کمک نماید.

پرسشنامه: مبانی نظری هویت سازمانی

این شرکت­ها را فن‌­آوری به عنوان عامل سرعت­دهنده حرکت خود تلقی می­کنند نه عامل ایجاد کننده. آن‌ها از فن­آوریهای استفاده می­کنند که با مفهوم خارپشتی آن‌ها هماهنگی مستقیم دارد. آن‌ها هرگز فن­آوری را ابزار اولیه ایجاد تحول تلقی نمی­کنند.

با این حال جای تعجب است که در زمینه استفاده از فن­آوری­های برگزیده حرف اول را می­زنند ولی نتایج تحقیقات نشان می­دهد که فن­آوری به خودی خود هرگز دلیل اولیه و اساسی صعود یا نزول یک سازمان نیست.

فرآیندها

فرآیندها
فرآیندها

در یک سازمان با عملکرد برتر بیان ماموریت، اتخاذ استراتژی هم جهت با ماموریت و تبیین ارزش­های محوری شرکت کفایت نمی­کند. چرا که فرایندها نیز باید کارآمد باشند تا بتوان منابع محدود را برای ایجاد ارزش مورد استفاده قرار داد.

شاید یکی از دلایلی که به موفقیت بیشتر کسب و کار کمک می­کند توجه به برخی جزئیات و بهبود در هر آنچه که سازمان در حال انجام آن است باشد.

شرکت­های با عملکرد برتر اهمیت ویژه­ای را برای فرایند و مدیریت فرایند قائل هستند چرا که ایجاد ارزش برای مشتری از طریق بکارگیری فرایندهای موثر و کارآمد حاصل می­شود.

در شرکت­های با عملکرد برتر مساله مهم این است که چه کنند تا کار فردای آن‌ها بهتر از کار امروز آن‌ها باشد. سازمان­های برتر بهبود مستمر را همواره در دستور کار خود دارند و به بیان دیگر آن را نهادینه کرده و به صورت عادت ذهنی و رفتاری در می­آورند.

در این شرکت­ها خوب کار کردن و عملکرد درخشان هدف غایی نیست بلکه حاصل و پیآمد چرخه پایان­ناپذیر به­سازی خود خواسته و سرمایه­گذاری برای آینده است.

پرسشنامه اثربخشی

شرکت­های موفق گوش به زنگ و هوشیار هستند و منتظر نمی­مانند تا جبر بازار آن‌ها را به انجام کاری مجبور کند آن‌ها در درون خود شرایط بازار را ایجاد می­کنند. مدیریت شرکت­های موفق با سیاست­هایی که تدبیر می­کند از ایستایی فاصله می­گیرند.

سازمان­های برتر در فکر آسودگی نیستند بلکه همواره در جستجوی تمهیدات و ساز و کارهایی هستند که موجب نارضایتی و ناخشنودی گردد.

ارزش‌های محوری مشترک

معمولا گفته می­شود که تنها چیز ثابت در جهان هستی تغییر است. در سازمان­های با عملکرد برتر نیز تنها بخش ثابت و بدون تغییر ارزش­های محوری می­باشند چرا که زیر بنای یک سازمان اثربخش را ارزش­های آن تشکیل می­دهند.

در شرکت­های آرمانی بنا به اقتضای بازار راهبردها نیز دستخوش تغییر می­شوند اما اصول ارزشی دست نخورده ثابت می­مانند. در شرکت­های آرمانی بین ارزش­های نامیرا و مقصد اصلی و دایمی آن‌ها و رویه­های جاری و عملیاتی و راهبردهای کسب و کار مرز مشخصی وجود دارد.

یکی از خصلت­های بنیادی این شرکت­ها این است که به جای اسارت در چنگال یا به سوی و می­روند؛ یعنی حرکت در هر دو پیوستار بصورت همزمان. بطور مثال این شرکت­ها به دنبال ایجاد تعادل ساده بین آرمان­گرایی و سودآوری نیستند بلکه به دنبال آن است که هم آرمان­گرا باشد و هم سود­آور.

هر سازمانی ارزش­های خاص خود را دارد که می­تواند به صورت صریح یا ضمنی بیان شده باشد. کارکنان جدیدی که به سازمان می­پیوندند اگر با این ارزش­ها سازگاری نداشته باشند بلافاصله از سازمان طرد می­شوند.

باورهایی چون مشتری­مداری بهترین بودن، انجام کارها به طرز عالی، اهمیت داشتن فرد فرد کارکنان، خدمات و کیفیت برتر، نوآوری ابتکار و حمایت از شکست، رشد اقتصادی و سود همواره در این شرکت­ها از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است.

کارکنان

سرمایه‌­های انسانی یک سازمان منشا کسب مزیت رقابتی و قابلیت سازمانی به شمار می­روند. کارکنان از اصلی­ترین دارایی­های هر سازمان به شمار می­روند ولی نوع نگاه سازمان­های با عملکرد برتر به کارکنان و نحوه جذب و بکارگیری آن‌ها با سایر سازمان­ها تفاوت­های زیادی دارد.

میزان سرمایه­‌گذاری شرکت­های برتر در سرمایه‌های انسانی به خصوص در جذب و آموزش و اجرای برنامه­های توسعه مهارت­های حرفه­ای آنان بسیار قابل توجه می­باشد. این سازمان­ها از تمام توان بالقوه کارکنان خود در تمامی سطوح اعم از فردی، تیمی و سازمانی بطور بهینه استفاده می­نمایند.

این سازمان­ها از طریق و سرمایه­‌گذاری برای آموزش و ارتقا مهارت‌های بهبود کیفیت و حل مساله و برنامه­های توسعه و پرورش مدیران و با شناسایی و دستیابی به قابلیت­های جدید یک سازمان یادگیرنده را ایجاد می­نمایند.

بی تردید فراهم ­سازی یک سازمان که تمامی ویژگی­های مطرح شده را در یک زمان در بر داشته باشد کمی دور از دسترس به نظر می­رسد. چرا که سفر تبدیل شدن از یک سازمان سنتی به یک سازمان متعالی و با عملکرد برتر سفری طولانی است و مدیران نیز در این راه با چالش­های گوناگونی مواجه هستند.

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *