تابآوری موضوعی است که در علوم مختلف به آن پرداخته شده و برای برنامه ریزی آن تصمیمهای متفاوتی گرفته شده تا ظرفیت افراد برای مقاومت در برابر استرس و مشکلات افزایش پیدا کند. تابآوری مفهومی روان شناختی بوده و نشان دهنده آن است که افراد چگونه در شرایط مختلف خود را مدیریت و کنترل میکنند.
در این مقاله شما را با مفهوم تابآوری و مدلهای آن آشنا میکنیم.
از نظر تاریخی مطالعه تاب آوری سه موج را به همراه داشته است، موج اول که به بررسی تابآوری میپردازد، در پاسخ به این سؤال بود: «چه ویژگیهایی، افرادی را که در مواجهه به عوامل خطرزا یا شرایط ناگوار موفق بیرون میآیند، به عنوان نقطه مقابل افرادی که در برابر این عوامل تسلیم میشوند، مشخص میکند؟»
بیشتر ادبیات و منابع موجود تابآوری، جستجویی برای توصیف کیفیتهای تابآورانه درونی و بیرونی است که به افراد کمک میکنند تا در پی بروز شرایط پرخطر و یا پس از عقب نشینی، بتوانند با شرایط ایجاد شده سازگار شده و یا کارکرد قبلی خود را باز یابند.
برای دریافت پرسشنامه تابآوری کلیک کنید.
موج دوم بررسی تابآوری، تلاشی برای پاسخ به این سؤال بود که کیفیت تاب آوری چگونه کسب میشوند؟. کیفیتهای تابآور بودن از طریق قانون تخریب و انسجام مجدد کسب شدهاند.
برای اهداف آموزشی و مشاوره با مراجعان، تابآوری به عنوان مدلی خطی سادهای است که بر اساس آن، فرد یا گروه از میان مراحل تعادل زیستی- روانی-معنوی، تعامل با فوریتهای زندگی، تخریبها، آمادگی برای انسجام مجدد به صورت تابآورانه، برگشت به تعادل یا فقدان، عبور میکند.
موج سوم بررسی تابآوری، منجر به مفهوم تابآور بودن شد. موج سوم مشخص کرد که در فرآیند انسجام مجدد از به روشهای مختلف افزایش انگیزه نیاز است. انسجام مجدد تابآورانه به انرژی فزایندهای برای رشد نیاز دارد، و مطابق نظریه تابآوری این منبع انرژی، یک منبع معنوی یا تابآور بودن فطری است.
مدلهای مختلفی از تابآوری در ادبیات پژوهشی که تمایل به تمرکز بر تعامل بین چالشهای استرس، زندگی و فرآیندها و عوامل حفاظتی دارند، توصیف شده است. این مدلها فرآیند تخریب را که منتهی به درهم ریختگی و سپس انسجام مجدد میشوند، توصیف میکنند.
با تأکید بر چالش بین زندگی، فرآیندها و عوامل حفاظتی که منجر به پیدایش مفهوم تابآوری شد، حوزه وسیعی در تبیین وابستگی به مواد پیش آمد.
بر طبق این رویکرد، آن چه مهم به نظر میآید، این است که چه چیزی افراد را قادر میسازد در مقابل تأثیرات مخربی که منجر به سوء مصرف مواد یا مشکلات روانی میشود؛ مقاومت کرده یا آنها را حل کنند.
شیوههای موجود پیشگیری و درمان مشکلات روانی و سوء مصرف مواد، بستگی به اجتناب یا غلبه بر رفتارها و شرایط منفی دارد. در حالی که، اگر ویژگیهای تابآوری بتوانند آموخته و در دسترس قرار گیرند، پیشگیری و درمان بُعد دومی مییابد که عبارت است از: تقویت ویژگیهای مثبت افراد جهت افزایش قدرت تصمیمگیری آنها در برابر اقتضائات محیط.
پژوهشگران حوزه تابآوری چندین مکانیزم را که توسط عوامل محیطی و فردی به کاهش یا خنثی سازی اثرات منفی عوامل خطرزا کمک میکنند، توصیف کردهاند.
علی رغم این که برخی مواقع مدلهای گوناگون توسط پژوهشگران، پیشنهاد میشود، برای توصیف تأثیر استرس و ویژگیهای فردی بر کیفیت سازگاری و تطابق، مدلهایی را ارائه دادهاند که، عبارت است از:
عامل جبرانی، متغیری است که تأثیر مواجهه با خطر را خنثی میکند، این عامل با عامل خطرزا در تعامل نیست، بلکه به جای تعامل با عامل خطرزا، تأثیری مستقیم و مستقل بر پیامد مورد نظر دارد. هم عامل خطرزا و هم عامل جبرانی، هر دو در پیشبینی پیامد نقش دارند.
بنابر مدل چالش تابآوری، استرس خیلی کم چالش کافی را ایجاد نمیکند و استرس خیلی زیاد نیز درماندگی را به فرد منتقل میکند که میتواند منتهی به رفتار ناسازگارانه شود. اگرچه سطوح متوسط استرس، فرد را با چالش مواجهه میدهد که در صورت غلبه فرد بر این استرس، قدرت او تقویت میشود. اگر چالش به طور موفقیت آمیز به پایان برسد، فرد برای مشکل بعدی آماده میشود.
راتر این فرآیند را مقاوم سازی یا مصون سازی نامیده است. اگر تلاشها برای مواجهه با چالش به طور موفقیت آمیزی به پایان برسد، فرد به صورت فزایندهای نسبت به خطر آسیب پذیر خواهد شد.
بنابراین سطح بهینهی استرس هنگامی رخ میدهد که تطابق با همان اندازه که فرد با چالش مواجه میشود، تقویت شده باشد. این مدل مستلزم دادههای طولی بوده و به طور تحلیلی با استفاده از مدلسازی معادله ساختاری یا مسیر (مثل لیزرل) سنجیده میشود.
عامل حفاظتی، فرآیندی است که جهت کاهش احتمال پیامد منفی، با عامل خطر تعامل میکند. این عامل از طریق تعدیل اثر مواجهه با خطر عمل نموده، و از طریق تغییر در پاسخ به عامل خطر، به عنوان یک کاتالیزور عمل میکند. یک عامل حفاظتی، میتواند اثری مستقیم بر پیامد داشته باشد، اما تأثیر آن در حضور یک عامل فشارآور، قویتر است.
راتر مکانیزم حفاظتی را به عنوان یک فرایند حفاظتی توصیف میکند که به تعیین تعاملات افزاینده یا اثرات همکاری کنندهای که طی آن یک متغیر اثر متغیر دیگر را قوت میبخشد، کمک میکند. گارمزی (۱۹۸۴) به مدل عامل حفاظتی، به عنوان یک مدل ایمنی در مقابل آسیبپذیری اشاره میکند. به نظر میرسد، این مدل وسیعترین مطالعات انجام شده در مدلهای تابآوری را به خود اختصاص داده باشد.
مدل حفاظتی تابآوری از آن روی که جهت تأثیر پیامد، به صورت غیرمستقیم عمل میکند، با مدلهای جبرانی و چالش متفاوت است. مطابق این مدل، عوامل مثبت در زندگی فرد میتوانند جبران کنندهی برخی از خطرات باشند، و هم زمان با سایر عوامل جهت کاهش پیامدهای منفی به تعامل بپردازند.
به همین ترتیب عوامل خطرزایی که به طور معمول میتوانند خطرناک باشند، در عین حال میتوانند یک سطح قابل کنترلی از استرس را فراهم آورند، که در آینده مواجهه با استرس را کمتر ناتوان کننده میسازد. استرس به منبعی تبدیل میشود که توانایی فرد جهت از عهده استرس شدیدتر برآمدن را افزایش میدهد.
این مدل تابآوری ابزاری است که بدان وسیله افراد از طریق تخریبهای برنامه ریزی شده یا واکنش به رخدادهای زندگی، فرصتی برای انتخاب هشیارانه یا ناهشیارانهی پیامدهای تخریب را داشته باشند.
انسجام مجدد تابآورانه اشاره به فرایند انسجام مجدد یا کنار آمدن دارد که منجر به رشد دانش، خودفهمی، و توانمندی افزایش یافته کیفیتهای تابآوری میشود.
تابآوری هنگامی رخ میدهد که فرد با شرایط خودش در زندگی، تطابق یافته باشد. واژه تعادل زیستی روانی معنوی، برای توصیف این حالت تطابق یافته ذهن، بدن و روح استفاده شده است.
موضوعات تطابق، تمامیت و وابستگی متقابل ابعاد جسمی، روانی و معنوی زندگی میتوانند به اندازه کافی برای خوانندهای که نگران ایجاد این پیوند است پیچیده باشد، اما برای مراجعان، درک مدل، مطابق انتخاب و کنترل است.
تعادل زیستی روانی معنوی نقطهای از زمان است که یک نفر به لحاظ جسمی، روانی یا معنوی با مجموعهای از شرایط، خوب یا بد، تطابق یافته باشد. مراجعان این نقطه را، نقطه آسایش مینامند، که از این حیث که تطابق میتواند هر چیزی باشد غیر از آسایش، ممکن است نام غلطی باشد.
تعادل زیستی روانی معنوی به طور معمول به وسیله فوریتها، فشارآورها، شرایط ناگوار، فرصتها، و سایر اشکال تغییر بیرونی و درونی زندگی مورد بمباران قرار میگیرد.
این منابع میتوانند به لحاظ بیرونی ناشی از ادراک شدت یا به لحاظ درونی ناشی از افکار و احساسات باشند. محرک میتواند ذرههای جدیدی از اطلاعات، تجارب جدید، و یا افکار یا احساسات تکرارشونده باشد. شدت فوریتهای درک شده بستگی به کیفیتهای تابآوری و انسجام مجدد تابآورانه قبلی دارد.
برای کنار آمدن با فوریتهای زندگی، افراد به واسطه تخریبهای قبلی، کیفیتهای تابآورانه را گسترش میدهند، به گونهای که بیشتر رخدادها، جاری میشوند و احتمال کمتری دارد که مخرب باشند. افراد یاد میگیرند ضمن اجتناب از تخریبهای معنی دار، برانگیخته شوند، زندگی را بسازند، غذایی تأمین کنند، و به نیازهای شخصی خود بپردازند.
فشارآورهای مزمن هنگامی برای افراد پیش میآیند که آنها کیفیت تابآوری را رشد نداده باشند و یا از میان این تخریبها در زندگی شان، رشد نکردهاند. فوریتهای جدید زندگی نیز میتواند علت تخریب باشند.
فوریتهای زندگی بدون حمایت عبارتند از: افکار، احساسات، و تجربیاتی که قبلاً تجربه شدهاند یا شاید بدون منتهی شدن به رشد یا تحول کیفیتهای تابآوری تجربه شدهاند که با تخریب کننده خاصی سروکار دارد.
تخریبها موجب بروز هیجانات اولیهای (مثل، آسیب، فقدان، گناه، ترس، سرشکستگی گم گشتگی و گیجی) میشوند، این هیجانات نیز به طور بالقوه میتوانند منتهی به درون نگری شوند.
این مرحله را در فرآیند تابآوری مرحله ی من مفعولی فقیر مینامند. هیجاناتی که در این مرحله بروز مینمایند، میتوانند تغییر در فرد را هم در جهت فقدان اعتماد به نفس و هم در جهت پیگیری مهارتهای جدید هدایت کنند. در چنین مواقعی، فرصتی برای یاری دهندگان پیش میآید که فرد آسیب دیده را خوب درک کنند تا تغییر به سود فرد انجام پذیرد.
اساس انسجام مجدد برگشت به تعادل، عبارت است از التیام دادن و فقط به دست آوردن حالت قبل از تخریب است. انسجام مجدد برگشت به تعادل زیستی، روانی، معنوی، در برخی از موارد نمیتواند یک گزینه در موقعیتهایی همانند فقدان جسمی دائم، جابجایی، یا مرگ فرد مورد علاقه باشد.
این مدلها به شرح زیر هستند:
این مدل سادهترین مدل نیز هست. اثرات تزایدی عوامل خطر آفرین، عوامل داراییها و عوامل دو قطبی خطرآفرین/ دارایی در رابطه با یک پیامد مثبت مورد آزمون قرار میگیرند.
طبق این مدل نسبت به این که یک فرد در زندگی چقدر درست عمل میکند یا معیار مورد نظر را دارا میگردد، داراییها و خطرآفرینها، نقشهای مستقلی را بر عهده میگیرند. حضور یک عامل خطرآفرین به معنی داشتن یک اثر منفی بر پیامد و عدم حضور آن، به معنی عدم تأثیر است. هم چنین حضور داراییهای خالص با اثر مثبت و نبود آنها با اثر منفی همراه است.
در یک طیف خطر- دارایی ویژگیهای زیادی میتوانند عمل کنند، که زیاد بودن آنها مطلوب و کم بودن آنها برای پیامد موردنظر نامطلوب است (مانند تأثیر مهارتهای هوشی و کیفیت فرزند پروری برای پیشرفت تحصیلی).
از لحاظ نظری داراییها میتوانند خنثی کننده سطوح بالای خطر در این مدل باشند. مداخلات معطوف به تقویت حضور داراییها یا کاهش تعداد عوامل خطرآفرین، بر این مدلها مبتنی هستند.
طی این مدل اثرات تعدیل کنندهای وجود دارند که طی آنها یک متغیر خطرآفرین را تغییر میدهد. چنین متغیرهایی در این مدل آسیب پذیری و عوامل حمایتی نامیده میشوند. در این مدل دو نوع اثرات تعاملی نشان داده شده است.
یکی از این فکر نشأت میگیرد که در فرد یا محیط یک ویژگی پایدار وجود دارد که آمادگی فرد را برای مواجهه با موقعیت تهدید کننده، افزایش یا کاهش میدهد.
یکی از اثرات تعدیل کنندهای که به وفور مورد پژوهش قرار گرفته، عبارت است از این که خوی یا شخصیت، افراد را آماده میکند تا به یک موقعیت تهدید کننده با استرس و هیجان منفی کمتر یا بیشتری واکنش نشان دهند.
تعدیل کننده دیگری که در شکل دیده میشود، سیستم حمایتی است که به وسیله تهدید فعال شده است. مانند کیسه هوایی که در اتومبیل به کار گرفته میشود. محافظت والدین از کودکان در زمان تجربه شرایط ناگوار را میتوان به عنوان حمایت فعال شده به وسیله خطر در نظر گرفت.
مداخلاتی که طی آنها تلاش میشود تا کیفیت پیشبینی کنندههای کلیدی، از قبیل اثربخشی والدین ارتقاء یابد، بر مبنای چنین مدلهای میانجی قرار دارند. در این مدل فرض بر این است که حمایت مهیا شده به وسیله میانجی میتواند دستخوش تغییراتی شود و پیامدهایی را برای زندگی کودک به همراه داشته باشد.
مدل غیر مستقیم اثر نامشهود پیشگیری کامل، وقتی که یک عامل پیشگیرانه نیرومند از رخداد شرایط خطرآفرین پیشگیری میکند را نشان میدهد؛ برای مثال چنان چه نوزاد زودرس به وسیله مراقبت والدینی خوب پیشگیری شود، پس خطرات همراه با آن به کلی برطرف خواهد شد.
با توجه به مباحث مرتبط با تابآوری، میتوان گفت، تابآور، فردی است که خوب کار میکند، خوب بازی میکند، خوب دوست میدارد و خوب انتظار دارد.
بنابراین میتوان ویژگیهای فرد تابآور را به شرح زیر خلاصه کرد:
فرد تابآور به صورتی قابل ملاحظه، واکنش دهی، فعالیت، انعطاف و تطابق بیشتری را نشان میدهد. این ویژگی معمولا شامل همدلی، مراقبت، مهارتهای ارتباطی، و شوخ طبعی نیز میشود. افراد دارای ضعیفترین شایستگی و مهارت اجتماعی، بدترین پیش آگهی و بالاترین نرخ عود را نشان میدهند. از سویی، سطح شایستگی اجتماعی در کودکی، پیشبینی کنندهی شدت مشکلات روان پزشکی در بزرگسالی است.
این مهارتها عبارتند از: توانایی فکر کردن به شیوهای انتزاعی، تأملی و منعطف و توانایی ایجاد راه حلهای معادل برای مشکلات شناختی و اجتماعی.
پژوهشگران واژههای متفاوتی برای توصیف استقلال به کار بردهاند، برای مثال یک حس نیرومند عدم وابستگی، کانون کنترل درونی، و احساس نیرومند بودن، اعتماد به نفس و کفایت خود و خود نظم دهی و کنترل تکانه. به عبارتی، استقلال، حس هویت خود و توانایی برای عمل مستقل و اعمال کنترل بر محیط خود است.
درباره حس هدفمندی، چندین ویژگیشناسایی شده در ادبیات عوامل حفاظتی، مطرح میباشند. انتظارات سالم، جهتگیری هدفمند، جهتگیری موفق، انگیزش پیشرفت، میل به تحصیل، پشتکار، امیدواری، سرسختی، باور به آینده روشن، و حس پیشبینی پذیری، از این دستهاند.
به نظر میرسد که مؤلفه مؤثر مقابله با فشارزاهای گریزناپذیر زندگی، احساس انسجام باشد، یعنی، اطمینان از این که محیط درونی و بیرونی قابل پیشبینی است و این که امور به احتمال زیاد آن طور که انتظار میرود، پیش میروند. این حس انسجام، هدفمندی، معنیداری و امیدواری در تقابل مستقیم با درماندگی آموخته شدهای است.
آن چه باید به خاطر بماند این است که تعریف پژوهش در زمینهی تابآوری یا عوامل محافظتی، عبارت از مطالعه افرادی است که در یک یا چند سیستم محیطی، استرس، شرایط ناگوار و خطرات عمده را تجربه کردهاند.
بنابراین چنان چه خطرات عمدهای که فرد را تهدید میکنند در سیستم خانواده باشد، مانند رشد کردن در خانوادهای با مشکل مصرف مواد، آزارگری یا اسکیزوفرنیا، بسیاری از عواملی که به عنوان محافظتیشناسایی شدهاند، باید از محیط مدرسه یا جامعه مشتق شوند.
اعتماد به نفس از حس فرد نسبت به ارزشمندی و شایستگی اش ناشی میشود. یک رابطه مثبت در کودکی و بزرگسالی میتواند آسیب ناشی از تجربیات یا روابط منفی را کاهش دهد. هم چنین، موفقیت در یک کوشش میتواند موجب کاهش حس شکست در سایر حوزههای زندگی فرد شود. در این جا موفقیت به معنی رقابت نیست، بلکه دستیابی فرد به استانداردهای خود است.
عوامل ارتقا دهندهی خود جهت مندی یا خودکارآمدی عبارتند از: باور والدین به حس کنترل در کودک، پاسخگویی (به خاطر این که والدین پاسخگو به کودک نشان میدهند که رفتار وی اثری دارد) پایداری، گرمی و تمجید، حمایت و ترغیب کودک به درگیر شدن در محیط خود
داستان زندگی افراد تابآور نشان میدهد که شایستگی و اعتماد حتی در شرایط دشوار میتوانند وجود داشته باشند، به شرط آن که این کودکان در زندگی با افرادی مواجه شده باشند که پایگاه امنی برای ایجاد اعتماد، استقلال و ابتکار عمل فراهم کرده باشند.
اکثر افراد میتوانند این فرصت را داشته باشند که با یک یا هر دو والد یا با خواهران و برادران یا سایر اعضای خانواده رابطه ایمنی داشته باشند. این افراد با گذر زمان، زمان بیشتری را دور از این پایگاه سپری میکنند، اما در زمان بیماری، پریشانی، و نیازمندی به این پایگاه ایمن مراجعت.
این سه منبع تابآوری، یعنی پایگاه ایمن، اعتماد به نفس، و خود کارآمدی میتوانند به وسیلهی تجربیات مثبت کسب شده و در بافت زندگی روزانه افزایش یابند.
عوامل شخصیتی؛ از قبیل
عوامل شناختی با تأکید بر راهبردهای کنار آمدن از قبیل:
مباحث نظری در خصوص تابآوری و مدلهای تابآوری را میتوان به شکل زیر خلاصه و جمعبندی نمود:
مدلهای تابآوری به طور کلی از روندی توصیفی در خصوص تعامل عوامل خطرآفرین و عوامل حمایتی پیروی میکنند و تنها تفاوت مدلهای مذکور، در میزان اهمیت دادن به عوامل خاص خطرزا و حفاظتی است.
از طرفی دیگر مدلهایی که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، فارغ از کمیسازی مسیرهای ارتباطی، مفروضههایی ذهنی تلقی میشوند که در برنامه ریزی برای درمان و نیز پیشگیری، نیازمند تعیین سهم عوامل هستند.
بنابراین لازم است فعالیتهایی پژوهشی از نوع تجربی و با هدف تعیین عوامل مؤثر در هر یک از خطرآفرینها و حفاظت کنندهها به تناسب نوع مشکل و نیز شخصیتها به عمل آید تا در تبیین سببشناسی، مداخله و پیگیری روند تغییرات افراد مورد استفاده قرار گیرند.
ما به شما کمک می کنیم که پژوهش تان راحت تر و با علم بیشتری پیش برود. مجموعه آرمان پژوهان با ۱۳ سال سابقه فعالیت آماری و پژوهشی به هزاران پژوهشگر کمک کرده تا این مسیر ارزشمند را به درستی طی نمایند.
تمامی حقوق برای سایت آرمان پژوهان محفوظ است.